چند روزه تو ذهنم داره میچرخه که یه کاره جدیدو شرو کنم ..رو کارش فک کردما..اما هنوز تصمیم قطعیو نگرفتم و باز همون قضیه یهویی کار کردنم و حس یهویی مطرح میشه.. خب اول از همه میخوام برم با یه تولیدی لباس بچه صحبت کنم که اگه بشه قراردادی ببندیم و برم سمت چاپ سیلک که جدیدا خیلی ایده های نابی میاد تو ذهنم..وای اگه بشه عالی میشه ..یه سری طرح میچرخه تو پستوی ذهنم که اگه عملی بشه عالی میشه..فقط باید قدم اولم خیلی محکم باشه یعنی باید با یه تولیدی باحال و سرشناس قرارداد ببندم که وقتو هزینه ای که میکنم الکی هدر نره..
چاپ سیلک یکی از بهترین چاپایی بود که من عاشقشم..هرچند که خیلی دنگ و فنگ داره و البته کثیف کاری ولی خب من عاشق همین کثیف کاریاشم دیگه
وقتی که طرحو ایده از خودت باشه خیلی عالی میشه تا اینکه بری از یه جایی طرحو برداری و همه الکی به بهو چه چه کنن..کلا من اینجوریم که باید هر کاری که میکنم طرحش از خودم باشه یعنی از جایی تقلب نکرده باشم حتی اگه طرحم از نظر بقیه چیپ و ساده باشه اما از نظر خودم بهترینه..(یخورده اعتماد بسقفم بالاس دیگه ..کاریشم نمیشه کرد)
اگه این کارم بگیره میتونم با پولش یه کار دیگه رو شرو کنم ..کار بعدیم تصویرگری یه کتابیه که قراره خودم نویسندش باشم..یه استادی داشتم که خیلی محترم بود و میگفت تو وقتی یه تصویر گر موفقی که نویسنده ی کتاب هم خودت باشی..
منم عاشق نوشتنم واگه بخوام برم سمت داستان احتمالا برای نوجوان و جوان مینویسم..اما دوس دارم هر حرکتم یه ایده ی جدیدو نو باشه مثه همون کتاب آینه که با تکنیک جدیدی شروعش کردم..که چندتا از استادای عزیزم خیلی جذب تکنیکم شدن و تعریف کردند..
مثلا چی میشه مگه اگه کتابم تلفیق سیلکو عکاسی و جوهر باشه خیلی دور از ذهنه؟!!!!ولی میشه..
من مییییییییییتونم