ساعت بیکاری م و ن ا

سلام..مونا میباشم و ترم 4 کارشناسی گرافیک..هدفای زیادی توی زندگی دارم ک میدونم بهشون خواهم رسید (من نرسم اونا میرسن هه) ..این وب برای من فقط مثه یه دفتره بازه که وقتای بیکاریمو پر میکنه..از اشنایی با دوستان جدید هم خیلی خیلی مسرور خواهم شد :)

ساعت بیکاری م و ن ا

سلام..مونا میباشم و ترم 4 کارشناسی گرافیک..هدفای زیادی توی زندگی دارم ک میدونم بهشون خواهم رسید (من نرسم اونا میرسن هه) ..این وب برای من فقط مثه یه دفتره بازه که وقتای بیکاریمو پر میکنه..از اشنایی با دوستان جدید هم خیلی خیلی مسرور خواهم شد :)

10:56(اتاقمو میخوام :()

دیشب تازه بعد دوروز من برگشتم به خونه و دیدم در غیاب من مهمون اومده برامون دوستان کرمانشاهی ..


فک کنم یه چند روزی اینجان..میدونی من نمیگم بده ها نه اتفاقا ما خیلییی مهمون نوازیم..اما نمیدونم چرا باهاشون راحت نیستم. مثلا دوس نداشتم اتاقمو بدن به اقا پسرشون :| اما بدون اجازه من دادن..منم چیزی نداشتم ک بگم!!
خب به هر حال هر ادمی توی اتاقش یه سری چیزای شخصی داره ک دوس نداره چشم کسی بهش بیفته ..اونم من که کل اتاقم سوراخ سمبه اس و کلی دفتر خاطراتو خرت و پرتایی ک از نظر بقیه مسخرس و گاهی عجیب دارم ک دوس ندارم اون پسره ببینه:/
نمیدونم چیکارکنم دوس دارم برم تو اتاقمو وسایلشو بزارم دم در ک بفهمه نباید تو اتاق یه دختر خانوم متشخص اطراق کرد(اتراق؟!)
اخه این درسته بدون اجازه من اتاقمو عروس کننننننن؟؟؟!!!!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
کاواتینا یکشنبه 28 تیر 1394 ساعت 08:43 http://singinginthewind.blogsky.com/

اوه خیلی بده ! من حتی تصورشم واسم دردناکه

اره
ولی دیگه امشب دارن میرن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.