میشه به هیچ چیزی فکر نکرد و فقط رفت جلو ..نگران اتفاقاتی ک قراره بیفته نباشم؟!میشه؟!!!!میشه بدون اینک بشینم فک کنم ک چه تصمیمی باید بگیرم زندگی کنم؟!!میشه اصن من تصمیم نگیرم؟میشه فقط بخندم؟؟؟؟؟؟بعد نمیگن دختره دیوونس؟!!!!
میشه فکرای سخت سخت واسه من نباشه؟؟؟؟
بیخیال بودن سخته؟؟؟؟
چه رنگیه ؟ ها؟؟!!!!!
میخوام بیخیال باشم......
امشب با یه دوست قدیمی حرف زدم و متوجه شدم ک تفکراتش هنوز مثله قدیمه..اخه من انتظار داشتم اینجور ک بقیه تعریف میکردن خیلی تغییر کرده باشه اما...
نمیدونم شاید من دارم ی طرفه ب قاضی میرم خب!!!
بیخیال...
حالا بگو با بیخوابی چه کنم؟!!!! گشنمم هس..
ههه یاد حرف زنده یاد حسین پناهی افتادم ک میگه:
ساعت 4 صبح است..من شام میخورم ,پدرم صبحانه..
عجب فاصله ایست میان دو نسل!!!!!!
(با این تفاوت ک الان 3 صبحه ;:|)