امروز خیلی حالم بد بود...الان یکمی بهترم..
والا خودمم نمیدونم چم شده بود..
کلا تمام بدنم ریخته بود بهم...
سرگیجه.حالت تهوع.بدنم کلا شدید درد..سردرد..اصن یه وعضی..
حالا از شانسم امروز جشن عموم بود و مثه همیشه من فیلمبردار فامیل....
هرچند یه جشن کوچولو بود ولی خب اصن حال نداشتم و اینو همه فهمیدن..
اوووف بیا ببین چه تحویل میگرفتن..هه
خلاصه روز خوبیو نگذروندم وخیلی خسته ام تا یه ساعت پیش تب و لرز داشتم ..
خیر سرم هه الان مثلا حالم بده ههه
وای یه شنبه امتحان دارم تجزیه تحلیل اوووم با طوسی..
هیچیم نخوندم..4تا تابلورو که بچه ها کنفرانس دادنو انتخاب کرده و گفته یکی از این 4تا میاد..
10 نمره کنفرانس داشت 10 نمره هم که این امتحانش..
از کنفرانس که 9.75 گرفتم تا ببینیم این یکیو چه گلی میزنم..
بعدش باز 27 ام امتحان زبان و انقلاب دارم..اه بدم میاد از انقلاب..
عه عه یعنی بدم نمیادا فقط خوشم نمیاد ...میدونی که من با این کلمه مخالفم..
خب برنامه فردا چیه: تا 10 خواب..کارای روز مره..بعدش یکم بدرسم..عصریم گردششش